ترامپ با طرح «معامله قرن» روی جنایت جنگی اسرائیل سرپوش میگذارد
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۸۳۱۹۳۳
ایسنا/همدان این استاد حقوق بین الملل مطرح کرد: شهرک سازی های اسرائیل در میان مناطق اشغال شده فلسطین در حقوق بینالملل جنایت جنگی است و طرح ترامپ با عنوان «معامله قرن» این جنایت جنگی را تأیید کرده و روی آن سرپوش می گذارد.
دکتر ستار عزیزی در میزگرد تخصصی بررسی حقوقی و سیاسی طرح «معامله قرن» در دانشگاه بوعلی سینا، بیان کرد: در هنگام تقسیم فلسطین ابتدا طرح بیان شده ۵۰-۵۰ بین این دو گروه بود و در تاریخ می خوانیم که اعراب مخالف این تقسیم بندی بودند اما در واقع یهودیان نیز از این تقسیم بندی ناراضی بودند چرا که قدس به عنوان یک منطقه مقدس در داخل منطقه اعراب قرار گرفته بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: چندین دوره جنگ بین اسرائیلی ها و فلسطینی ها باعث آواره شدن چندین هزار فلسطینی شد همچنین طی این جنگ ها مناطق بسیاری به اشغال رژیم صهیونیستی درآمد و در نهایت به نقشه کنونی فلسطین رسیده ایم که بخش زیادی از آن در اختیار یهودیان است.
یک عضو هیئت علمی گروه حقوق دانشگاه بوعلی سینا اظهار کرد: قبل از آغاز جنگ و مهاجرت یهودیان به فلسطین، آنان شعار دوستی و پیوند خونی میان ملت فلسطین و یهودیان را سر می دادند و از طرف دیگر زمین های برخی ملاکان فلسطینی را تا ۸۰ برابر قیمت واقعی از آنها خریداری کردند و بخش زیادی از ورود صهیونیست ها به این کشور به علت جاه طلبی خود اعراب بود اما تا چشم باز کردند متوجه افزایش جمعیت یهودیان در منطقه شدند.
وی تصریح کرد: در سال های اخیر ترامپ طرح جدیدی را ارائه کرده مبنی بر اینکه فلسطینیها اجازه دارند در این مناطق دولت سازی کنند اما شهرک ها نیز باید در مناطق باقی بمانند و پایتخت یکپارچه قدس باقی بماند و در عوض قسمتهای محدودی از مناطقی که در گذشته متعلق به فلسطینیها بوده، به آنها داده می شود همچنین امنیت جادهها با اسرائیل است و فلسطینیها نباید ارتش داشته باشند.
عزیزی یادآور شد: شهرک سازی توسط اسرائیل در میان مناطق اشغال شده در حقوق بینالملل جنایت جنگی است و طرح ترامپ این جنایت جنگی را تأیید کرده و روی آن سرپوش می گذارد همچنین در طرح ترامپ آوارگان جز در مناطق محدود عرب نشین حق بازگشت ندارند با این اوصاف ترامپ تعهدات قبلی آمریکایی ها را نیز زیر پا گذاشته و تا چهار سال فرصت داده تا اعراب برای اجرای این طرح تصمیم گیری لازم را داشته باشند.
عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه بوعلی سینا نیز با بیان اینکه سال ۱۹۴۸ تفکر صهیونیسم به دنبال یافتن وطن ملی برای یهودیان فلسطین که در کنگره صهیونیست در قرن ۱۹ یا ۲۰ در سوییس مطرح شده بود را انتخاب کردند و سعی داشتند یهودیان را از سراسر دنیا در این کشور جمع کنند، تصریح کرد: بعد از جنگ جهانی دوم و با فروپاشی امپراتوری عثمانی این پادشاهی به چندین کشور تجزیه و اداره آن بین فرانسه و انگلستان تقسیم میشود و پادشاهی عراق، منطقه سعودی و فلسطین به انگلستان و سوریه و لبنان نیز در اختیار فرانسه قرار می گیرد و پس از مدتی به تدریج استقلالهای نسبی و ظاهری به این حکومتها داده می شود.
دکتر حسن رحیمیروشن ادامه داد: با وجود اعلام استقلالها به فلسطین هیچ گونه اختیاری داده نشد چرا که ادعا می شد مردم فلسطین توانایی اداره کشور خود را ندارند و طی این مدت کوچاندن یهودیان به فلسطین صورت گرفت و یهودیان نیز یک ارتش کامل ۵۰ هزار نفری و تمام زیرساختهای یک دولت را تشکیل دادند و در نهایت بیانیه صدور تشکیل دولت اسرائیل نیز اعلام شد.
وی بیان کرد: ابتدا سازمان ملل فلسطین را به دو بخش تقسیم کرد که از این تقسیم یهودیان استقبال کردند اما عربها آن را نپذیرفتند که دولتی در قسمتهای مربوط به خودشان ایجاد کنند و همین مسئله موجب جنگ داخلی متعدد بین یهودیان و اعراب و در نهایت منجر به شکست عرب ها شد و حاصل آن هفت میلیون آواره فلسطینی است.
عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه بوعلی سینا اظهار کرد: جمهوری اسلامی ایران برای رفع مشکل میان این دو گروه پیشنهاد انتخابات توسط ساکنان خود کشور فلسطین را ارائه داد که مورد قبول یهودیان واقع نشد چرا که اکثریت ساکنان کشور فلسطین اعراب هستند و این انتخاب یعنی نابودی اسرائیل بدون جنگ که اصلاً آن را قبول نکردند.
رحیمی روشن با بیان اینکه پیشنهاد کشور ایران روش دموکراتیک برای اتمام مخاصمه است و با این طرح اسرائیل به خودی خود در منطقه از بین خواهد رفت، گفت: مساحت کل فلطسین برابر ۲۷ هزار کیلومتر و تقریباً برابر با استان کرمانشاه است و حدود ۱۶ میلیون نفر ساکن اعم از یهودی و عرب دارد و فلسطینی ها برای بمباران مناطق اسرائیلی می توانند با موشک های دست ساز و ابتدایی نیز آنها را مورد هدف قرار دهند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی سیاسی طرح معامله قرن دونالد ترامپ اسراييل شهرک سازی های اسرائیل فلسطين دانشگاه بوعلی سینا دانشگاه بوعلی سینا عضو هیئت علمی گروه حقوق بین الملل سرپوش می گذارد فلسطینی ها معامله قرن جنایت جنگی طرح ترامپ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۸۳۱۹۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا خیزش مردمی در غرب ماشین جنگی اسرائیل را متوقف میکند؟
گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا- سعید امینی: طوفان الاقصی معادلات نظام بینالملل را تغییر داده و نظم جهانی که آمریکا به دنبال آن بوده را با اخلال روبهرو کرده است. هفت ماه از این عملیات گذشته و رژیم صهیونیستی با حمله همهجانبه و گستردهای که به نوار غزه داشته و با حمایتهای همهجانبه غرب همچنان نتوانسته این منطقه را تصرف و حماس را از بین ببرد.
طوفان الاقصی تنها یک عملیات نظامی محسوب نمیشود بلکه اهدافی دیگر از قبال این عملیات دنبال میشوند؛ اهدافی ازجمله پی بردن به مظلومیت مردم فلسطین، مشخص شدن خوی وحشیگری رژیم صهیونیستی، نمایان کردن شعارهای پوچ غرب در مقوله حقوق بشر، اثبات ناکارآمدی نهادهای حقوق بشری و ارکان سازمان ملل متحد بهویژه شواری امنیت، ایجاد موج جهانی علیه جنایات رژیم صهیونیستی و آگاهسازی افکار عمومی نسبت به واقعیتهای موجود در فلسطین و اثبات کذب بودن آنچه در رسانههای غربی در خصوص مسئله فلسطین مخابره میشود.
طوفان الاقصی در دو بعد نظامی و غیرنظامی قابل تفسیر است.
هدف از بعد نظامی، اثبات شکننده بودن ساختار اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی بود که با موفقیت پیش رفت و بعد غیرنظامی آن هم تحمیل تبعات سنگین بینالمللی به رژیم صهیونیستی و حامیان غربیاش بود که تا به امروز گسترش پیدا کرده و دامن رژیم اشغالگر قدس و غرب بهویژه آمریکا را گرفته است.
این روزها شاهد خیزش اساتید و دانشجویان آمریکایی هستیم؛ اقدامی که تقریباً در تاریخ آمریکا کمنظیر و بلکه بینظیر است.
شاید کمتر کسی فکر میکرد در آمریکا بزرگترین حامی رژیم صهیونیستی چنین اتفاقاتی در جریان باشد و بیداری افکار عمومی اتفاق بیفتد آنهم در شرایطی که رسانهها بهشدت از اقدامات جنایتکارانه رژیم صهیونیستی حمایت میکنند و یا در کشوری که لابیهای قدرتمند صهیونیستی تمام ساختارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و اجتماعی آن را به تصرف درآوردهاند.
خیزش دانشگاهیان آمریکا حیرت و تعجب همگان را به همراه داشته و نظریهپردازان و تحلیلگران روابط بینالملل را به این انگاره واداشته که دوران نظم آمریکایی به پایان رسیده و دیگر آمریکا را نمیتوان قدرت هژمون دنیا دانست و لذا نظم جهانی جدید و در حال گذار در حال تشکیل است که باید محور مقاومت را یکی از اضلاع این نظم جهانی دانست. به عبارت بهتر، دوران ائتلافها و قطببندیها فرارسیده و دیگر هرگز شاهد یکصدایی در دنیا نخواهیم بود و به همین دلیل آمریکا و غرب هرگز نخواهند توانست واقعیتهای مربوط به فلسطین را انکار و حقایق را وارونه جلوه دهند.
«حسین کنعانیمقدم» کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با خبرنگار آنا، درباره خیزش اساتید و دانشجویان دانشگاههای آمریکا اظهار میکند: «ایالاتمتحده آمریکا در یک پارادوکسی قرار گرفته که هم میخواهد از رژیم صهیونیستی حمایت کند و آن را بهعنوان امنیت ملی آمریکا تلقی کند و هم از سوی دیگر باید پاسخ نسل جدید آمریکا را که به دنبال آزادی و حقوق بشر و موضوعات دیگر هستند را بدهد.»
این کارشناس مسائل سیاسی میافزاید: «اگر همین روند ادامه پیدا کند، علیرغم سرکوبی که دولت آمریکا با مشت آهنین انجام میدهد، شاهد رقم خوردن فروپاشی درونی در رابطه با لیبرالدموکراسی و حقوق بشر ادعایی آمریکا خواهیم بود. دولت ایالات متحده آمریکا باید از میان گزینههایی که وجود دارند یکی را انتخاب کند؛ یعنی یا به خواست ملت خود گوش فرا دهد یا اینکه به خواست و مطالبه لابی صهیونیست که میخواهد آمریکا را در باتلاق بیشتر فرو ببرد توجه کند.»
همانطور که مورد تأکید قرار گرفت، ایالات متحده آمریکا به یک پارادوکسی مبتلا شده؛ یعنی هم شعار حمایت از حقوق بشر را سر میدهد و هم از بزرگترین ناقض حقوق بشر یعنی رژیم صهیونیستی حمایت میکند. واضح و مبرهن است که در آستانه انتخابات آمریکا، هریک از کاندیداهای ریاست جمهوری نیاز شدید به حمایتهای مالی و سیاسی لابی صهیونیستی دارند و هر کاندیدایی بتواند وفاداری خود و پایبندیاش به تداوم حمایت از رژیم صهیونیستی را اثبات کند و آن را آشکار سازد از حمایتهای بیشتر بهرهمند خواهد بود و به همین دلیل دولت بایدن سیاست مشت آهنین را علیه دانشجویان و دانشگاهیان آمریکا به کار گرفته و درصدد خفه کردن صداهای مخالف برآمده است.
قطعاً هیچگاه قدرتهای غربی گمان نمیکردند چنگ غزه تا این حد زمانبر، طولانی و فرسایشی باشد و رژیم صهیونیستی با سد بزرگی به نام مقاومت برخورد کند. غرب که پیش از جنگ غزه از تبعات جنگ روسیه و اوکراین رنج میبرد و همچنان هم یک تهدید امنیتی بزرگ برایش محسوب میشد و حتی حیات اروپا را به خطر انداخته این بار با چالشی بزرگتر در غرب آسیا و در ساحل شرقی دریای مدیترانه روبهرو شده است.
اگر همین روند ادامه پیدا کند، علیرغم سرکوبی که دولت آمریکا با مشت آهنین انجام میدهد، شاهد رقم خوردن فروپاشی درونی در رابطه با لیبرالدموکراسی و حقوق بشر ادعایی آمریکا خواهیم بودآمریکاییها و کشورهای اروپایی بهویژه انگلیس، فرانسه و آلمان از همان ابتدای عملیات طوقان الاقصی واقعیتها را تحریف کردند و از چرایی وقوع این عملیات نگفتند و حق را به جنایتکار و اشغالگر بزرگ تاریخ دادند.
«عباس مقتدایی» عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرنگار آنا، میگوید: «غربیها میخواهند جای جلاد و شهید را در تحولات غزه تغییر دهند، ولی غرب در این پروژه موفق نخواهد شد و با خیزشهایی که در اروپا و آمریکا آغاز شده این هدف به شکست کشانده خواهد شد. مردم دنیا آگاه شدهاند و در عصری که ابزارهای ارتباطاتی روز به روز گسترش و توسعه پیدا میکنند، کتمان حقیقت و تحریف واقعیتها ناشدنی است.»
نتیجهای که میتوان گرفت این است که غرب بهویژه آمریکا در شرایط سخت و دشواری قرار گرفتهاند، چون اگر به حمایتهایشان از رژیم صهیونیستی ادامه دهند امکان تشدید خیزشها و خروشهای مردمی در داخل کشورهایشان افزایش خواهد یافت و از سوی دیگر به خاطر منافع اقتصادی که از سوی لابیهای صهیونیستی میبرند، در اتخاذ یک موضع جدی علیه جنایتهای این رژیم عاجز و مردد ماندهاند.
بههرحال غربی که زمانی پروژه صلح ابراهیمی را دنبال میکرد، درصدد مظلوم نشان دادن اسرائیل برآمده بود و میخواست ایران و محور مقاومت را محور ناامنی و رژیم صهیونیستی را عنصر امنیتبخش نشان دهد ولی همه این پروژهها با عملیات طوفانالأقصی شکست خوردند و غرب در تنگنا قرار گرفت. بههرحال، سران اروپایی و آمریکایی باید تصمیم بگیرند در نظم جدید جهانی که بعد از عملیات طوفانالأقصی شکلگرفته کدام طرف میخواهند بایستند؟ آیا امنیت جهانی را فدای حمایت از یک رژیم غاصب و کودککش خواهند کرد و یا اینکه برای جلوگیری از آشوبها و اعتراضات جهانی و جلوگیری از وقوع بحرانهای بزرگ بینالمللی ماشین جنگی اسرائیل را متوقف خواهند کرد؟
انتهای پیام/